کتاب پدرخوانده، رمانی نوشته ی ماریو پوزو است که نخستین بار در سال 1969 وارد بازار نشر شد. این رمان فوق العاده جذاب و محبوب با ارائه ی تصویری درخشان و خشونت آمیز از خانواده ی کورلئونه، راه خود را به قلب و ذهن طرفداران داستان ها و همین طور فیلم های معمایی و جنایی باز کرد.
این داستان فراموش نشدنی درباره ی جنایت، فساد، احساس و وفاداری، همچنان به عنوان نمونه ای کامل از داستان های مربوط به دنیای مخوف و زیرزمینیِ گروه های مافیایی، از گزند زمان در امان مانده است.
حکایت حماسه گونه ی ماریو پوزو که در سال 1969، رتبه ی نخست پرفروش ترین های نیویورک تایمز را با اختلاف از آن خود کرد، به فیلمی تکرارنشدنی به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا تبدیل شد که جایزه ی بهترین فیلم آکادمی اسکار را نیز به دست آورد.
این داستان، به بهترین شکل ممکن از امیال تاریکِ نهفته در سرشت انسان ها پرده برمی دارد.
https://www.goodreads.com/book/show/7400482بریدهایی از کتاب و دیالوگ های فیلم پدرخوانده
1- انسان های بزرگ، بزرگ به دنیا نمی آیند
بزرگ می شوند.
2- دوستان خود را نزدیک
دشمنان خود را نزدیک تر نگه دار
“فیلم پدرخوانده – ماریو پوزو”
3- نمیخوای وکیل بشی؟ وکیل میتونه با کیف دستیش بیشتر از هزار مرد با نقاب و اسلحه پول بدزده.»
4- در پس هر ثروتی جنایتی است.
5- و از آنجا که شخصیت بیرونیاش معمولاً بسیار منطقی و آرام بود، آن نقاب برداشتن ناگهانی و نشان دادن خود واقعیاش ترسناک بود. {مافیا ها بعد از پیروزی :/ }
پدرخوانده در بازی مافیا
تعیین شلیک شب از طرف گروه به عهده پدرخوانده است و اگر از بازی خارج شود دیگر اعضا به جای او شلیک می کنند.
استعلام پدرخوانده برای کاراگاه شهروندی بوده ولی برای همشهری کین مافیایی و مثبت خواهد بود.